به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ منوچهر صانعی درهبیدی، استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی درباره وضعیت خوانش متون فلسفی در ایران عنوان کرد: وضعیت کتابخوانی در کشور ما نسبت به گذشته خوب نیست و بیشتر ناشران هم گلهمندند که شمارگان کتاب از پنج هزار نسخه در گذشته به ۳۰۰ یا ۵۰۰ نسخه کتاب رسیده است، اما اینکه مردم ما به خوانش متون فلسفی علاقهمند هستند نخست به این دلیل است که ما به لحاظ تاریخی و فرهنگی مانند بنگلادش، سودان، سومالی و... نیستیم.
وی ادامه داد: ما کشوری با بیش از سه هزار سال تاریخ مدون و ۱۰ هزار سال تاریخ اسطورهای هستیم و این موضوعات فطری نیستند بلکه طی سالها به نسل بعدی منتقل شدند. ایرانیان مردمی اهل فرهنگ، دانش و کتابخوان بودند و این سنت فرهنگی ماست. به برکت انقلاب اسلامی نیز جنبش فرهنگی در کشور پیش آمد و شور و علاقه نسبت به مطالعه کتابهای شعر، رمان، فلسفه و حتی مهندسی و مکانیک وجود داشته بنابراین این جنبش نتیجه انقلاب اسلامی است. البته انقلاب اسلامی را هم نباید به نام حزب، گروه یا شخص خاصی تمام کرد چون این انقلاب برای همه مردم است.
صانعی درهبیدی با بیان اینکه خلاءهایی در فرهنگ سنتی از لحاظ تاریخی طی سدههای گذشته از صفویه به بعد درباره مسایل عقلی پیش آمد و از اوایل دوره پهلوی احیا شد، افزود: در اواخر دوره محمدرضا شاه این جنبش آغاز شد و ادامه دارد. پیش از این کتابخوانهای سنتی ما رسالههای علمیه، عروةالوثقی، حلیةالمتقین و تاریخ اسلام میخواندند ولی طی سده اخیر درهای بزرگی روی فرهنگ غرب باز شد و ما علاقهمند شدیم که دکارت، مارکس، پلانک و... بخوانیم، چون مردم امروز میخواهند تحولات تاریخی، رشد صنعتی، تحولات اقتصادی و... را بفهمند. مطالعه متون فسلفی هم با توجه به مبانی، تبعات و نتایج انقلاب اسلامی یک واکنش نسبت به کمبودهای علمی بود.
این استاد فلسفه، مطالعه متون فلسفی را به دلیل مسایلی دانست که فلسفه اسلامی قادر به پاسخ آن نبود و اظهار کرد: قبل از صفویه مردم بیشتر به مطالعه فلسفه اسلامی متمایل بودند اما بعد از صفویه با توجه به اینکه رابطه ما با غرب قطع شده بود (حتی نقل شده که فتحعلی شاه به سفیرش در لندن مینویسد که آیا لندن پایتخت انگلستان است یا انگلستان پایتخت لندن!) مطالعه کتابهای فلسفی افزایش یافت. بنابراین شناخت ما از غرب در این حد بوده و از زمان امیرکبیر به بعد که دارالفنون تاسیس میشود جریانهای فرهنگی طی ۲۰۰ سال رشد میکند.
صانعی درهبیدی درباره اینکه دستاورد مطالعه متون فلسفی غرب چیست، نیز توضیح داد: وقتی این مطالعات به بار مینشیند محدودیتها و تنگنظریهای ذهنی و فکری طبقه سنتی به تدریج عقبنشینی میکند. زمانی به طیبنیا، وزیر اقتصاد فعلی که همکار من در دانشگاه مفید بود میگفتم که باید به طلاب از آدام اسمیت بگویید تا آنها با تحولات اقتصادی در غرب آشنا شوند. امروز دانشجویان جوان ما بسیار بیشتر از جوانی ما میدانند و اطلاعتشان بسیار بیشتر از ماست. فردید هم زمانی که به ما درس میداد معتقد بود که دانشجویانش بیشتر از او در زمان دانشجوییاش میدانند، بنابراین این فرایند نشاندهنده رشد جریان فرهنگی طی سالها در ایران است. امروز جوانان ما بیشتر علاقهمند به دانستن هستند و همین شور و ولع آنها را برای مطالعه افزایش میدهد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا همواره طی سالهای اخیر اصطلاحات و خوانش آثار یک فیلسوف غربی مد میشود، گفت: به هر حال ما اسم بسیاری از این فلاسفه مانند هایدگر را تا همین ۴۰ سال پیش هم نشنیده بودیم. وقتی این آشنایی با یکی از فلاسفه یا متفکران به وجود میآید عطش خواندن آثار او هم بیشتر میشود. به طور مثال ابتدای انقلاب اسلامی علاقه زیادی به پوپر و خواندن آثارش به وجود آمد تا جایی که کتاب «جامعه باز و دشمنانش» چندین بار ترجمه شد. بسیاری از اندیشههای غربی برای ما بیگانه بود به همین دلیل به محض آشنایی با اندیشههای یک فیلسوف غربی نسل جوان به آن روی میآوردند و پس از آن دوباره این تب فروکش میکرد و تعدیل میشد. بنابراین علاقه نسل جوان به مطالعه آثار یک فیلسوف به دلیل تازگی آن سخنان بود.
این استاد فلسفه در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه ما در این حوزه نوپا هستیم، عنوان کرد: البته جریان انتقادی نسبت به خوانش متون فلسفی در ایران وجود دارد اما بسیار کمرنگ است، به هر حال آشنایی بسیار کمی با افلاطون و ارسطو داشتیم چون آثارشان تنها هزار سال پیش به عربی ترجمه شده بود، اکنون نیز از جریان جدید غرب مانند دکارت اطلاعات زیادی نداریم. ما در ابتدا باید آثار کانت را به طور کامل به زبان فارسی بخوانیم بعد بتوانیم آن را نقد کنیم تا آثار فلاسفه غربی را به زبان فارسی نخوانیم، نمیتوانیم منتظر رشد جریان نقادی در کشور باشیم. بنابراین چون در این حوزه نوپا هستیم باید منتظر باشیم تا جریان خوانش متون فلسفی به بار بشیند.
نظر شما